سرو سيمينا به صحرا مي‌روي

شاعر : سعدي

نيک بدعهدي که بي ما مي‌رويسرو سيمينا به صحرا مي‌روي
خود چنيني يا به عمدا مي‌رويکس بدين شوخي و رعنايي نرفت
تو پري روي آشکارا مي‌رويروي پنهان دارد از مردم پري
يا به خوشتر زين تماشا مي‌رويگر تماشا مي‌کني در خود نگر
مي‌نشيني يک نفس يا مي‌رويمي‌نوازي بنده را يا مي‌کشي
خائفم گر دست غوغا مي‌روياندرونم با تو مي‌آيد وليک
تا کجا ديگر به يغما مي‌رويما خود اندر قيد فرمان توايم
شهر بگرفتي به صحرا مي‌رويجان نخواهد بردن از تو هيچ دل
ديده بر ره مي‌نهم تا مي‌رويگر قدم بر چشم من خواهي نهاد
وز دعاي ما به سودا مي‌رويما به دشنام از تو راضي گشته‌ايم
همچنين مي‌رو که زيبا مي‌رويگر چه آرام از دل ما مي‌رود
تا نپنداري که تنها مي‌رويديده سعدي و دل همراه توست